صبح جمعه رفتم خونه این وروجکا دیدم مثل همیشه بهار از خونه اونا شروع شده پامچالا شکوفه کردن و ونوشه همه ی حیاطو گرفته بوی بهار با شیطونیای امیر و سحر اومده . انگار بهار اول میره خونه بچه ها و با اونا میاد اونم بچه ها رو دوس داره ...
چند ماهی هست وقت ندارم بیام و عکسای جدید بزارم سحر مون بزرگ شده و شیطون الان تبلتمو برمیداره دیگه بهم نمیده و باهاش کار میکنه، عشق حمومه و دم در حموم کشیک میده هر کی بره میخواد اونم بره:)) ، عاشق ناز کردنه مثل گربه ها، تریپ میزنه و عشق لباس جدیده، امیر هم بزرگ شده ی مرد واقعی ی مرد که واسه اینده اش برنامه داره امیدوارم به همه ارزوهاش برسه و همیشه همیشه شاد باشه و پر از ارامش ارامشی که الان یافتنش سخت شده. ...