، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره

سحر و امیر بچگی هاتون

حرفای مامان

  چند وقته مامان میخواد برای امیر و سحر نامه بنویسه منم بزارم اینجا تا حالا که وقت نداشته ولی حتما به زودی می نویسه منم اینجا میزارم.   ...
12 مهر 1391

سحر میخندد

چند روز هستش سحر زل میزنه تو چشای ادم وقتی میخوام باهاش بازی کنم هر چی میگم میخنده خیلی بانمک شده فک کنم دیگه داره بزرگ میشه و به آدما و محیط اطرافش توجه میکنه . فکر کنم سحر ی بچه تپل لوس شیطون خندون میشه وای چقد دوس دارم زودتر تپلو بشه. ی کار جدید دیگه هم یاد گرفته دستاشو میذاره دهنش با صدای بلند میخوره انگشتاشو انگار چه غذای شیرینی داره میخوره.   ...
12 مهر 1391

امیر بی دندون

  امیر از پارسال هی همش دندونات یکی یکی خراب میشه تازه شم دوتا از دندونای خرابتو عزیز جون جراحی کرده . چقد هم خوشت اومده بود ی بار درد داشتی هی دوس داشتی عزیز برات جراحی کنه. اینم ی عکس از دندونات. دوس نداشتی من اینو بزارم اینجا اما منم بجنسی کردم گذاشتمش ...
12 مهر 1391

روز اول مدرسه

امروز روز اول مدرسه است. امیر جونم روز اول مهر مبارک من نبودم بیام صبح پیشت ببوسمت و برات بهترین ها رو آرزو کنم. از همین جا بهت میگم دوست دارم و میدونم ی روزی ی مرد بزرگی میشی البته بگم من همیشه بهت افتخار میکنم. پارسال میخواستی بری اول صبح اومدم خونه تون عزیز جونی هم اومد  ی فیلم جالب ازت گرفتم ی حرف قشنگی زدی و مدرسه رفتن ات با ی هدف بوده خیلی واقعا جالب بود برام که تو این سن برا مدرسه رفتن ات همچین هدفی داشتی . هیچ عکسی نداشتم برات بذارم به وقتش ی خوشگلشو با تریپ مدرسه ات میذارم.
1 مهر 1391

عروسی رفتنای امیر

از دست این امیر هی واسه مون تیپ میزنه دلمونو میبره. فک کن عروسی میخواد بره کفشای عروسی که خیلی هم تمیزه و واکس هم داره رو هی واکس میزنه.اخه فسقلی واسه کی انقد به خودت میرسی. چند شب پیش داشتیم میرفتیم عروسی با تیپ و کراوات قرمز اومد منم این عکسو ازش گرفتم. اون یکی هم ی آتلیه خونگی زدیم به افتخار امیر واسش عکس گرفتیم. کلا ژستاش تو حلقممممممممممم. کلی ژستای خوشگل داشته ها اینم خیلی بانمک بوده     ...
28 شهريور 1391

مدرسهههههههههههههه

امیر جونی مدرسه داره شروع میشه. خوشم میاد حساب کتابت خوبه. چند وقت پیش گفتی من برم دوم راهنمایی سحر میره اول . ای جانم از این آینده نگریت. دیگه بازی و مهمونی تعطیل میشه . عاشق اینم که سرگرمیات از بچه های همسن ات بزرگتره . عاشق اینم بشینی بازی کنی با کامپیوتر فقط ی ایرادی داری خیلی حرص میخوری و زود میخوای همه چیو بدونی . آقا ما هم تو این سن انقد پیشرفت نداشتیم ی کم صبور باش اینم ی عکس از تابستون وقتی با عرفان بازی می کردی ...
28 شهريور 1391

عکاسیای امیرررررررررررررر

گفته بودم عکسایی که امیر گرفتو میذارم اینم عکساش این زوم کردن گردو تو عکس ات تو حلقممممممممممممممممممممممم چقد هم با ظرافت هی از سحر عکس میگیری . ی چند تای دیگه شم عمه سمی قراره برات بزاره اینجا   ...
27 شهريور 1391

مقایسه

  سحر روزای اول که به دنیا اومده بودی هی بررسیت میکردیم عین موش آزمایشگاهی امیر همش اندازه دست و پا و صورتتو با دست و پاهای خودش مقایسه میکرده خیلی کوچولو بودی ی کوچولوی بانمک . عکس بالا رو  ببین چه پاهایی داشتی فک کن امیر 7 ساله با سحر چند روزه   ...
27 شهريور 1391